هلیا جونهلیا جون، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره
هلما جونیهلما جونی، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

هلیا و هلما گلهای زندگی ما

شمال (نور) 93

1393/3/17 13:01
1,327 بازدید
اشتراک گذاری

اوایل خرداد به نور رفتیم. این اولین سفر با دایی محمد و زن دایی بود.

مامانی و بابا اسی هم همراهمون بودن.

ما یه روز زودتر رفتیم.

برای ناهار بابا از بازار ماهی فروشها ی نور ماهی سفید خرید و مامان سبزی پلو ماهی درست کرد.

چهارشنبه شب بقیه اومدن.

روز بعد همه با هم برای ناهار ماهی و مرغ خریدیم و به لاویج و پارک کشپل رفتیم.

موقع ناهار بارون تندی گرفت و حسابی خیس شدیم.

عصر هم از بازار رویان خرید کردیم.بابا برای من یه کیف کیتی خرید.

روز جمعه موقع برگشتن به دریا رفتیم.بعد هم از جاده هراز برگشتیم.

لاویج

پارک کشپل

روز برگشتن

لارکوه

هلیا گریه میکنه و بابا اسی هم مثل همیشه داره نازشو می کشه.

 

 

 

 

 

 

پسندها (11)

نظرات (7)

گیلدا
17 خرداد 93 16:17
ممنون که به ما سر زدید خدا دختر ماهتون رو براتون حفظ کنه لینکتون کردم از دوستی با شما خوشحالیم. منم همينطور گلم
مامانی آیلین
17 خرداد 93 16:54
همیشه به گردش عزیزم معلومه مثل دخمل من حسابی آب تنی کردی قربونت عزيزم
ساناز
17 خرداد 93 17:54
عزیزم ممنونم که بهم سر زدی چشم با افتخار لینکتون میکنم
مامان هلیا و هلما جون
پاسخ
خواهش مي كنم از راهنماییت ممنون.
مامان
19 خرداد 93 11:18
سلام به شما مامان گل و نی نی نازگلتون... من شدیدا به نظر و کمک شما نیاز دارم.... می تونی بیایی خونه ی مجازی ما ؟ ممنونم و منتظرتون هستم. http://pesar2.niniweblog.com/
مامان یگانه
19 خرداد 93 12:34
سلام با افتخار لینک شدیدممنون
فاطمه مامان آنیتا
19 خرداد 93 16:58
سلام مامانی وهلیا جون ماشاله برای دختر نازتون چه خانمیه چه نازه مرسی از اینکه بهمون سر زدین منم خوشحال میشم دوستهای خوبی باشیم برا همدیگهمنم خوشححال میشم
samira
9 تیر 93 12:21
امان از دست این دخترای ناز نازی که بابا ها باید نارشون رو بکشند آره والا.زمونه عوض شده ديگه.مرسي به ما سر زدي